اون روز كلي من و مهدي و مهديار جغجغه بازي كرديم خوشگل من از صداي اونا خيلي خوشش مياد و ميخنده و با خنده هاي مهديار دنيا به روي ما ميخنده خدايا شكررررت عاشقتم فرشته من ...
مهدي عزيزم از وقتي با هميم روزها و روزها گذشته چه تلخ چه شيرين معبود را شاكرم كه در تلخيها كنارم بودي و در شاديها را به كامم شيرين تر كردي عزيز لحظه هاي بيقراريم سالگرد ازدواجمان مبارك مهدي جونم در ثانیههای بودنت میمانم. در فصل شکست خوردنت میمانم یک سال نه ده سال چه فرقی دارد. تا لحظه دل سپردنت میمانم و دوستت دارم . . . ...